نخستین جلد از مجموعهی فانتزی-حماسی «آوای یخ و آتش»، «بازی تاج و تخت» نام دارد که در سال 1996 منتشر شد. رمانهای این مجموعه که با فاصلههای چندساله از هم منتشر شدند، با استقبال کمنظیری از سوی دوستداران ادبیات فانتزی و حماسی مواجه شد. اما شهرت مارتین و محبوبیت جهان خیالیاش پیش از انتشار کتاب پنجم «رقص با اژدهایان» ناگهان روند صعودی شگفتانگیزی پیدا کرد. سال 2011 شبکهی HBO شروع به پخش اقتباسی از این مجموعه کرد که همچون کتاب نخست «بازی تاج و تخت» نام دارد. این سریال بهسرعت مخاطبانش را در سراسر دنیا یافت و به یکی از پرمخاطبترین آثار تاریخ تلویزیون تبدیل شد. اثری که در فصول ابتدایی بیشتر به کتاب وفادار بود و هرچه جلوتر رفت، با جدا شدن آقای نویسنده از تیم فیلمنامهنویسی، تفاوتهایش با متن بیشتر شد. هرچند عدهی زیادی از هواداران بازی تاج و تخت، پایانبندی سریال را درخور فصول پیشش نمیدانستند، این سریال توانست هشت سال در رأس خبرهای مربوط به سینما و تلویزیون باقی بماند. تجربهی تماشای سریال، برای بسیاری تکرارناشدنی به نظر میرسد و دلایل بسیاری را میتوان برای آن برشمرد؛ شخصیتپردازی پیچیدهی مارتین که با بازیهای باورپذیر و واقعی هنرپیشههایش همراه شد، تلفیقی از فضای جنگ، مرگ، عشق، غم و سیاست با موسیقیهایی تکاندهنده از «رامین جوادی». همهچیز سریال قابل تحسین است و شاید پایانبندی نهچندان قدرتمند آن، یکی از دلایل بسیاری باشد که مخاطبان را سمت خواندن یا شنیدن کتاب بکشاند. با توجه به این که کتاب جزییات بسیاری دارد، سیر حوادث و تغییر شخصیتها در طول داستان منطقیتر و قابل فهمتر است. بخش مهمی از داستان، از زبان شخصیتها و گفتگوهای میان آنها روایت میشود که امکان انتقال تمامی آنها در سریال وجود نداشته است. این بار جورج آر. آر. مارتین خودش بر جهانی که خلق کرده، نقطهی پایانی خواهد گذاشت. علاوه بر این، توصیفهای او در جایجای کتاب و بیان جزئیاتی که در جهان تصویر مغفول میمانند، اهمیت مطالعهی کتاب را بیشتر هم میکنند.