محصول مورد نظر شما به سبد خرید افزوده شد.
کتاب صوتی خشم و هیاهو
- زمان: 12 ساعت 52 دقیقه
- گوینده: آرمان سلطان زاده
- نویسنده: ویلیام فاکنر
- مترجم: بهمن شعله ور
- تهیه کننده: دامون آذری
- طراحی و ترکیب صدا: یحیی محسن پور
- ناظر ضبط: مجتبی مسافری نژاد
- بازبین ادبی: فرید دهستانی
- ویرایش صوتی: شراره کردی
- انتخاب موسیقی: یحیی محسن پور
- طراح جلد: کمیل مافی
- استودیو ضبط: آوانامه
- ناشر صوتی: آوانامه
- ناشر متنی: نگاه
بخشهایی از کتاب را بشنوید
کتابهای صوتی مشابه
توضیحات ناشر صوتی
ذهن پر هیاهو
«زندگی، داستانی است لبریز از خشم و هیاهو که از زبان ابلهی حکایت می شود و معنای آن هیچ است.»
عبارت معروف نمایشنامهی «مکبث» الهام بخش فاکنر برای نامگذاری اثر ارزشمندی شد که بعدها توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرد. «خشم و هیاهو» داستان فروپاشی خانوادهی کامپسون است که از زبان چهار عضو این خانواده در چهار فصل روایت میشود.
فصل اول این کتاب از زبان بنجامین یا بنجی است، فردی که در کودکی رشد مغزیاش متوقف شده و اکنون مخاطب، با کودکی بزرگسال مواجه است که بدون هیچ پیچیدگی داستان را روایت میکند، در فصل دوم مخاطب با فرزند اول این خانواده (کوئنتین) آشنا میشود، فردی تحصیل کرده و محبوب خانواده که به شدت تحت تاثیر نظرات پدر است. فصل سوم کتاب از زبان پسر کوچک خانواده کامپسون روایت میشود پسری که برخلاف بقیه اعضای خانوادهاش برونگراست و چشم به آینده دارد و در فصل پایانی کتاب دلسی کلفت خانواده، که با زاویه دید متفاوت داستان را روایت میکند.
نکته درخور توجه در کتاب «خشم و هیاهو» این است که زبان روایت در هر فصل به فراخور شخصیتهای رمان کاملا متفاوت با هر فصل دیگر است. از سبک مینیمالیستی تا جریان سیال ذهن، از فرم کلاسیک تا دیالوگ نویسیهای ماهرانه که توانایی بالای فاکنر در خلق آثار فاخر را به رخ میکشد.
بخشی از کتاب
«فقط وقتی آن را شنیدم کدی دیگر داشت میدوید. پیش از آن که بدانم چه خبر شده داشت توی آیینه میدوید. آنقدر تند، دنباله لباسش را روی بازویش گرفته بود مثل یک تکه ابزار آیینه بیرون دوید تور صورتش با برقهای دراز چرخ میخورد پاشنههایش ترد و تند با دست دیگر لباسش را در روی شانهاش در چنگ گرفته بود، از آیینه بیرون میدوید بوها گلهای سرخ گلهای سرخ صدای که برفراز عدن میدمید. بعد آن طرف ایوان بود صدای پاشنههایش را میشنیدم آن وقت زیر مهتاب مثل یک تکه ابر بود. سایه مواج صورتش روی چمن میدوید، بهسوی عربده. از لباسش بیرون دوید، مال عروسیش را در چنگ گرفته بود، میان عربده کشیدن دوید آنجا که تیپی در شبنم، وویی ساسپر یلوه بنجی زیر جعبه عربده میکشید. پدر یک زره نقره به شکل V روی سینه دوانش داشت.»
نویسندهای محبوب منتقدان
ویلیام کاتبرت فاکنر، رماننویس پرآوازهی آمریکایی در سال 1897 در ایالت میسیسیپی به دنیا آمد. وی 13 رمان و تعداد زیادی داستان کوتاه به رشته تحریر در آورد که رمانهایش از آوازه بیشتری برخوردارند. فاکنر با ارنست همینگوی که بیشتر از شیوه مینیمالیستی در نوشتههایش استفاده میکرد هم عصر بود، ولی بر خلاف او در نوشتههایش به صورت مکرر از تکنیک سیال ذهن بهره میبرد. بیشتر داستانهای فاکنر عمیقاً عاطفی، ظریف، پیچیده و در برگیرنده شخصیتهای گوناگون شامل بردههای آزادشده، سفیدپوستان تهیدست، جنوبیهای طبقه کارگر یا اعیان میباشد. فاکنر در سال 1949 بهخاطر مجموعه کارهایش جایزه نوبل را به خود اختصاص داد و در سال 1998 مؤسسه کتابخانه نوین، کتاب «خشم و هیاهو» او را ششمین کتاب در فهرست صد رمان برتر انگلیسی قرن بیستم قرار داد، همچنین رمان آخر او «چپاولگران» برنده جایزه پولیتزر داستان شد. در سال 1962 سه هفته بعد از سقوط از اسب بر اثر سکته قلبی در سن 65 سالگی درگذشت.
وی آثار زیادی از خود برجای گذاشت که تعداد زیادی از آنها به فارسی ترجمه شده است. از کتابهای ترجمه شده وی میتوان به: «گور به گور»، «یک گل سرخ برای امیلی»، «روشنایی ماه اوت»، «اسب ها و آدم ها» و ... اشاره کرد.
خانواده کامپسون
آوانامه با همکاری انتشارات نگاه با تولید و انتشار کتاب صوتی «خشم و هیاهو» این امکان را فراهم کرده است تا در هیاهوی زندگی ماشینی این عصر شنیدن هیاهوی زندگی دیگران با صدای آرمان سلطانزاده امکان پذیر باشد.