محصول مورد نظر شما به سبد خرید افزوده شد.
کتاب صوتی یادداشت های زیر زمین و شب های روشن
- زمان: 08 ساعت 14 دقیقه
- گوینده: آرمان سلطان زاده
- نویسنده: فئودور داستایوسکی
- مترجم: پرویز شهدی
- تهیه کننده: دامون آذری
- طراحی و ترکیب صدا: محمد ابویی
- ناظر ضبط: سمیرا نجف زاده
- ویرایش صوتی: بهنوش هاشمی
- انتخاب موسیقی: محمد ابویی
- استودیو ضبط: آوانامه
- ناشر صوتی: آوانامه
- ناشر متنی: انتشارات مجید
بخشهایی از کتاب را بشنوید
کتابهای صوتی مشابه
توضیحات ناشر صوتی
بزرگترین نویسنده روسیه
اگر بگوییم داستایوفسکی تحسینشدهترین نویسندهی تاریخ ادبیات مدرن است اغراق نکردهایم. گواه این ادعا جملهی تولستوی بزرگ است پس از شنیدن خبر مرگ داستایوفسکی: «امروز بزرگترین نویسندهی روسیه درگذشت». زیگموند فروید متفکر برجسته، «برادران کارامازوف» داستایوفسکی را جذابترین رمان جهان میداند .اثری که منجر به مقالهی درخشان فروید، «داستایوفسکی و پدرسالاری» شد. ژان لوک گدار (کارگردان برجستهی موج نوی فرانسه): داستایوفسکی ادبیات روسیه است و موتزارت موسیقی آلمان. «می ترسم لایق رنجهایم نباشم». این جملهی داستایوفسکی جوهر آثار اوست. رنج، تم مورد علاقهی نویسندهی «جنایت و مکافات» است . رنجی که در شبهای روشن کمتر فلسفی و بیشتر جوانانه است. شبهای روشن محصول دورانیست که هنوز «رنج» در سطح است و به اعماق نرسیده.
شبهای روشن
این بار کاراکتر روانرنجور داستایوفسکی بیش از همیشه در مسئلهی عشق دست و پا میزند. زن و مردی جوان یکدیگر را در یکی از شبهای پترزبورگ تصادفی مییابند و ماجرای شکستهای عاطفیشان را در طی چهار شب متوالی نزد هم اعتراف میکنند. آن هم بر اساس یک توافق: این دیدارها نباید منجر به رابطهی عاشقانه شود. این قانون بین این دو جوان میشود. قصه شروعی کلاسیک دارد. مرد بنا به عادت خود به پرسهزنی شبانه مشغول است که زن گریانی نظرش را جلب میکند. اشکهای زن حکم قلابی را پیدا میکند که ماهی دل مرد را صید میکند. داستایوفسکی به قهرمانش که طبق معمول درونگرا و خجالتیست بهانهای میدهد تا وارد زندگی زن شود. نویسنده مردی مزاحم را برای آزار زن میفرستد تا قهرمانش را برای نجات زن غمگین تحریک کند. مرد خجالتی، زن را از چنگ مزاحم میرهاند و خود را در درون زندگی او میاندازد. اما در ادامه مرد قانون (عشق میان ما ممنوع است) را زیر پا میگذارد و . . .
آخرین صحنههای کتاب و تصمیم نهایی زن، شاید بیانگر عقیدهی داستایوفسکی دربارهی زنهاست.
سالها قبل مردی پس از خواندن شبهای روشن گفت: آنها با اشکها و نگاههای معصوم طناب بردگی دور گردن مردان میاندازند اما در نهایت … در این جا مرد آهی کشید و گفت: اما این زنانند که در نهایت میخندند.
پیش از جوخه اعدام
شبهای روشن از دورهی اول نویسندگی داستایوفسکیست. دوران پیش از زندان و رو در رویی با جوخه اعدام. وقتی فئودور جوان یک سال پس از انتشار رمان احساساتیاش شبهای روشن، به جرم توطئه برای براندازی حکومت در برابر اسلحهی سربازان زندان سیبری ایستاده بود، شاید هوس کرده بود همان قهرمان پرسهزن، بدبخت و خودکمبین شبهای روشنش باشد که در آرزوی زن (عشق) میسوخت و تنهایی شکنجهآورش را با پرسههای طولانی در شبهای پترزبورگ هضم میکرد. شاید در برابر جوخه زیر لب گفت: یک عاشق ناکام بهتر از آبکش شدن در بیست و هشت سالگیست. هر چند پس از جوخه هیچگاه به جهان احساساتی شبهای روشن بازنگشت و به همان یاس افراطی و عصیانی چنگ زد که امروزه از آن به عنوان میراث ادبی داستایوفسکی یاد میشود.
شبهای روشن سینما
باید از دو اقتباس اروپایی شبهای روشن حرف زد. شبهای روشن لوکینو ویسکونتی محصول سال 1957 و اقتباس درخشان و البته نه چندان وفادارانهی روبر برسون در سال 1971 با نام «چهار شب یک رویابین ». هر دو اثر جایگاه ارزشمندی در سینمای هنری اروپا دارند. اما در سینمای ایران نیز اقتباسی از شبهای روشن موجود است. فیلم ساده و تحسین شده شبهای روشن محصول 1381، به کارگردانی فرزاد موتمن و سناریوی اقتباسی سعید عقیقی.