محصول مورد نظر شما به سبد خرید افزوده شد.
کتاب صوتی کیمیا خاتون
- زمان: 17 ساعت 53 دقیقه
- گوینده: پروین محمدیان
- نویسنده: سعیده قدس
- کارگردان: دامون آذری
- تهیه کننده: دامون آذری
- طراحی و ترکیب صدا: بهنوش هاشمی
- ناظر ضبط: عارف علی زاده
- انتخاب موسیقی: دامون آذری
- طراح جلد: کمیل مافی
- استودیو ضبط: آرشه غزل ایلیا
- ناشر صوتی: آوانامه
- ناشر متنی: نشر چشمه
بخشهایی از کتاب را بشنوید
کتابهای صوتی مشابه
توضیحات ناشر صوتی
بیرون کشیدن روح عشق ایرانی از دل تاریخ
«سعیده قدس» اینطور تعریف میکند که در پی سفری که به پاکستان داشته به دیدار مقبرهای رفته که بنا به قولی از آن بهعنوان مقبرهی شمس تبریزی یاد میشده. حال آنکه او گمان میبرده این مقبره جایی در ترکیه باشد و پس از آن و البته با علم به این مطلب که قطعیتی بر وجود مقبرهی این شخص در جایی ثبت نشده، تصمیم میگیرد به تحقیقی در مورد شمس دست بزند. او در میانهی راهِ این پژوهش، متوجه بعد دیگری از زندگی شمس میشود و آن هم حضور زنی ایرانی به نام کیمیا خاتون در زندگی اوست.....دنبال کردن این کنجکاوی و این رشته اتفاق، در ادامه منجر به خلق اثری پرآوازه میشود که توجه همگان را به خود جلب میکند و سرآغاز گفتگوهای تازه و مفصلی میشود. گویی وجهی مغفول مانده از دل تاریخ برای میراثدارانِ این فرهنگ زنده شده بود؛ احوالات زندگی شخصی بزرگانی چون شمس و مولانا.
رمان «کیمیا خاتون» که در نخستین بار در سال 1383 منتشر شده، برای 12 ماه متوالی درصدر کتابهای پرفروش قرار گرفت. پس از آن به فاصلهی کمی، به زبان ترکی برگردانده شد و در آنجا نیز در ردهی آثار پرفروش جای گرفت. این اثر پس از کسب جایزهی کتاب سال پروین اعتصامی در سال 2005 ، چند سال بعد در سال 2011 به زبان انگلیسی نیز ترجمه شد.
گفتنیست این کتاب در ایران 38 بار تجدید چاپ شده است.
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
قصه با دو زاویهی دید روایت میشود. زاویهی دید دانای کل و اول شخصِ کیمیا خاتون. کیمیا خاتون دختر محمد شاه ایرانی و کراخاتون است. کراخاتون بعد از درگذشت محمد شاه با مولانا ازدواج میکند و به همراه دو فرزندش به منزلگاه خاندان مولانا میروند. مولانا نیز که یک سال پیش همسر خود را از دست داده، دارای 2 پسر به نام های علاء الدین و بهاءالدین میباشد. چند سال بعد از این ازدواج است که شمس تبریزی وارد زندگی مولانا میشود و شیخ معروف شهر را از پای درس و مدرسه به مجلس سما و عرفان میبرد.... ادامهی ماجرا شرحیست بر یکی از پیچیدهترین و اسرارآمیزترین روابط عاشقانه که در زمان خود قونیه را به آشوب کشید.
هرچند بخش اول کتاب سرشار از پردازشهای طبیعتگرایانه و روانشناختیِ دختری نوجوان است، اما از نیمههای بخش دوم جنبههای شهودی اثر اوج گرفته تا جایی که در صفحات پایانی حال و هوای داستان بهکلی عوض میشود.
مرزهای خیال و تاریخ
نویسنده خود در این باب چنین میگوید:«من به شدت در نوشتن این کتاب به تاریخ وفادار بودم . باید تاکید کنم که بیش از بیست بار این کتاب را بازنویسی کردم. با شک به اینکه احساس میکردم به ساحت تاریخ تجاوز کردهام و نوشتن را از نو آغاز کردم. تا جایى که امکان داشت از منابع موجود استفاده کردم و جاهاى خالى را با بهرهگیرى از عنصر خیالپردازى پوشش دادم. بیشتر از آثار افلاکى، سپهسالار و زرین کوب در نگارش این اثر بهره گرفتم. اما تاکید میکنم که این اثر مطلقاً اثرى تحقیقى نیست و نمىتواند یک مرجع تاریخى باشد. سعى کردهام چون به ساحت دو ابرمردِ فرهنگ و ادب این سرزمین گام میگذارم به حکم ادب، از محدودهی واقعیت فراتر نروم. هر چند که پاى اسب خیال را کسى نمىتواند ببندد....»
گفتنیست تقریباً تمام زندگینامهنویسانِ مولانا، به جز افلاکى و سپهسالار، هیچجا اشارهاى به کیمیا خاتون نکردهاند. البته به گفتهی برخی در مقالات شمس نیز اشارات کوتاهی شده است که آن را به همین بانوی حرم مولانا نسبت دادهاند: «با او حکم کردم که روی تو هیچکس نخواهم بیند، الاّ مولانا»
اما آنچه مسلم است آن است که نویسنده ضمنِ سعی در وفاداری به واقعیات تاریخی ماجرا و حال و هوای زمان و مکان قصه، میکوشد تا خیالپردازانه و با پرداختی رمانتیک حضور تمامی این شخصیتها را جلا بخشد و روایتی زنده و ملموس از دل تاریخ برایمان بیرون بکشد.
دعوای فمینیستی
به گفتهی برخی، شمسِ این کتاب پیرمردی بدخلق، حسود، متکبر و خانمان برانداز است که حقیقت عشق در جان او راه نیافته و به کمال واقعی نرسیده.
و در جایی دیگر منتقدی گفته : « نویسنده با نگرشی فمینیستی، به قرن هفتم میرود و پیکر گمشدهی دختر جوانی مغموم در حرم مولانا جلال الدین محمد بلخی را از زیر آوار تاریخ مذکر، بیرون میکشد تا سوگنامهی مظلومیت زن و آرزوهای بربادرفتةی «جنس دوم» را در مصائب و شداید زندگانی آن دختر به تصویر کشد. در این روایت قلم با ایمانی فمینیستی، نامدارترین مردان کامل و قلههای کمال مردانه را نشانه میرود تا با روایتی سرشار از بغض تاریخی آن قلههای قداست تاریخ مردانه را به محکمهی نقد بکشاند.»
و چیزی که خود نویسنده اذعان کرده : «هدفم این بود که به گونهای از اطلاعات تاریخی در کتاب اشاره کنم که برای خواننده هیچ قضاوتی را بهوجود نیاورد، اما متاسفانه برخی این کتاب را به فمینیست نسبت میدهند ، در حالیکه من چنین قصد و هدفی نداشتهام»
اما آنچه به قطع میتوان گفت آنست که رایجترین تنش موجود در رمان، میان فرد و نظام اجتماعى او اتفاق مىافتد. تنش این داستان که بین کیمیا و محیط اطراف اوست در موارد مختلفى خودنمایى میکند. تنشی که در فصول نخستین، درگیرىهاى کیمیا با خود و حرم است و در ادامه.....
بر مخاطب است که چگونه به این تقابلها بنگرد و چگونه از دل آن بیرون آید.
سعیده قدس در شمار زنان برتر جهان
سعیده قدس -آنطور که خودش میگوید: نویسنده و نیکوکار ایرانی- متولد 1330 در تهران است. او دوره کارشناسی خود را در دانشگاه تهران و در رشتهی جغرافیا با گرایش سیاسی سپری کرد و پس از اخذ این مدرک در اداره دخانیات به عنوان کارشناس برنامه و بودجه مشغول به کار شد. پس از آن او تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد و در رشتهی جامعهشناسی شهری ادامه داد.
شایان توجه است که او به زبانهای آلمانی و انگلیسی تسلط دارد و در فهرستی که روزنامهی وال استریت ژورنال برای 50 زن برترِ سال 2008 معرفی کرد، وی با رتبه 45 یکی از این معرفیشدگان بود.
او همچنین از بنیانگذاران موسسهی خیریهی حمایت از کودکان مبتلا به سرطان (محک) میباشد، که به بنا به گفتهی وی ایدهی شکلگیریاش از بیماری دخترش کیانا در سن دوسالگی نشات میگیرد.
او فعالیتهای نیکوکارانهی دیگری را هم از طریق دیگر انجمنها پیگیری میکند که در وبسایت شخصیاش به معرفی آنها پرداخته است.