محصول مورد نظر شما به سبد خرید افزوده شد.
همشهری داستان شماره 106
- زمان: 01 ساعت 42 دقیقه
- گوینده: جمعی از گویندگان
- نویسنده: گروهی از نویسندگان
- تهیه کننده: دامون آذری
- طراحی و ترکیب صدا: محمد ابویی
- ناظر ضبط: رفیعه پوستی, سجاد سجودی, نازنین شکرابی
- ویرایش صوتی: بهنوش هاشمی
- انتخاب موسیقی: محمد ابویی
- استودیو ضبط: آوانامه
- ناشر صوتی: آوانامه
- ناشر متنی: همشهری داستان
بخشهایی از کتاب را بشنوید
کتابهای صوتی مشابه
توضیحات ناشر صوتی
زندگی در داستان
«ما در داستان زندگی میکنیم»: این اولین جملهی داستان همشهری شماره نود و سوم در متن سردبیر به قلم حمید اسلامیراد است. نه تنها ما در داستان زندگی میکنیم بلکه اغلب داستانها در دل زندگیمان شکل میگیرند. شاید بتوان گفت: «داستان در ما زندگی میکند». اینگونه است که تمام متون مجله داستان همشهری گویی تکهای از زندگی همه ماست. لحظههای ناب فراموش شده.
داستان همشهری روایتگر لحظاتی از زندگی است که شاید در دل روزمرگی گم شده و میکوشد آن را بازنمایی کند تا باشد که این لحظات هماره در کنارمان زندگی کنند و هیچگاه از دست نروند.
لحظهها را بشنویم
آوانامه با همکاری گروه مجلات همشهری برای اولین بار به شکل حرفهای و استاندارد مجلهی صوتی داستان همشهری را تولید و منتشر کرد. این چنین است که نه تنها خوانندگان داستان همشهری در دل داستانها زندگی میکنند بلکه زین پس شنوندگان هم میتوانند در یک اثر جذاب و شنیدنی، ذهن و قلب خود را به نسخهی صوتی داستان همشهری بسپارنند.
نسخهی صوتی داستان همشهری میکوشد با توجه به داستانها و متون مختلف، روایتگر فضا و احوالات داستانها باشد و لحظات را با بهترین روشها برای صوتی کردن نسخ چاپی از چنگ روزمرگیهای زندگی در بیاورد و به گوش شنونده عرضه کند. این چنین است که لحظهها را میتوان شنید.
سمفونی پایان پاییز
پایان پاییز، پایان فصل طلاییست، برف بر درختان مینشیند و با شروع یلداست که کرسیها بر زمین مینشیند و روز شماری برای بهار آغاز میگردد. این شمارهی همشهری داستان اختصاص یافته به پایان پاییز: حمید اسلامی راد در سخن سردبیر این شماره مینگارد: «داستان این شماره، داستان آذر، سمفونی پایان پاییز است. در این شماره روایتهایی گوش میدهید از پاییزهایی که نه چندان نزدیک است و نه چندان دور» . این شماره را گوش دهید به یاد همهی پایانها .
گروه گویندگان مجله:
حمید اسلامیراد- آرمان سلطانزاده- مریم پاکذات- فریاد موسویان- امید تقوی
نویسندگان:
مسعود فروتن- فرامرز سیدآقایی- ساحل رحیمیپور- علیالله سلیمی-محمدرضا غفارینیا
بندی از کتاب
- غروب بود که رسیدیم چقدر خانه سوت و کور بود. مادر قفل درها را باز کرد و برق اتاقها را روشن کرد ولی سرما حضور غریبی داشت.
- لاله کوچولو میپرید روی گاری و در حالی که اسفند دود میکرد خنده کنان آواز میخواند: «بابا ابر تندترش کن، تندتر تندترش کن»