مجموعهی «بر چکاد چکامهی عشاق» مشتمل است بر بیستوهشت قصیده از ابن فارض که از شعر عربی به شعر فارسی برگردانده شده است. یکی از مهمترین شعرهای این کتاب «قصیدهی تائیهی کبری» نام دارد که همچنان که بخش قابل توجهی از این اثر را به خود اختصاص داده، خود بهشکل یک کتاب مستقل نیز منتشر شده است. علاوه بر این قصائد، تعدادی رباعی و چیستانِ بهنظم نیز در این کتاب آمده است. «امیرحسین الهیاری» که خود تاکنون چند مجموعهشعر از سرودههایش را به دست چاپ سپرده، آثار ارزشمند دیگری نیز ترجمه کرده است. «گاه ناچیزی مرگ» زندگینامهی ابن عربی بهقلم محمدحسن علوان، «ترجمان الاشواق» مجموعهای از اشعار ابن عربی، «قصیدهی تائیهی کبری» اثر ابن فارض مصری، «عنقاء مغرب فی ختم الاولیا و الشمس المغرب» اثر ابن عربی، «مواقف و مخاطبات» نوشتهی محمد بن عبدالجبار، «شرح گل سوری» و مجموعهی سهجلدی «الکتاب» از آثار آدونیس شاعر بزرگ سوری و «سلام بر حیدربابا» ترجمهی منظوم شعر معروف شهریار، تعدادی از مهمترین ترجمههای او هستند.
«ترجمان الاشواق» مجموعهای است از 61 شعر از ابن عربی. آنچه ابن عربی را به سرودن این منظومه واداشته، به مکهی اواخر قرن ششم برمیگردد. جایی که شاعر در مجلس درس یکی از اساتیدش شیخ مکین الدین اصفهانی، دختر زیبای او به نام «نظام» را میبیند و دلباختگیاش ملهِمِ او در تحریر این سطور میشود. پس از انتشار «ترجمان الاشواق» و فاش شدن دلباختگی ابن عربی به دختر شیخ مکین الدین اصفهانی، به لحاظ اجتماعی برای آنها مشکلاتی پدید میآید که ابن عربی را وامیدارد تا دست به نوشتن اثری با نام «بازکردن مفاد و بستن شرح ترجمان الاشواق» ببرد و تعبیر و تفسیری عارفانه از این اثر ارائه کند.
محمد حسن علوان، نویسنده عربستانی «رمانی درباره زندگانی محی الدین ابن عربی» با عنوان «موت صغیر»، در سال 1979 متولد شد. علوان پیش از این که برای نگارش این کتاب، جایزه بوکر عربی را در 2017 به دست آورد، در سال 2013 برای رمان «سمور» نامزد دریافت این جایزه شده بود. این رمان توسط امیرحسین اللهیاری به فارسی برگردان شده است. «گاه ناچیزی مرگ» با هنرمندی و طبع شاعرانه مترجم، برای برگردان عنوان کتاب برگزیده شده است.
شاید این گزاره قدری مبالغهآمیز باشد که «فلسفه به نوعی اندیشیدن به چگونه مردن است»، با اینحال تلاش فلسفه، آشتی دادن زندگی با مرگ است، طبیعی جلوه دادن مرگ و این که انسان بپذیرد مرگ حقی است که انتظارش را میکشد. در حقیقت مرگ تنها واقعهی زندگی هر انسانی است که فریب و نیرنگی به آن راه ندارد. مرگ گویی تنها حقیقت زندگی است، زوال نیروی قدرتمندی است که قاعدهی حیات است.
مشرب اپیکوری آشتی کردن با مرگ و پذیرش حقانیت آن را نه از راه و رسم عارفانه که با بهره بردن از فن استدلال پیشروی ما قرار میدهد. در کتاب مواجهه با مرگ، جیمز وارن نظرات بسیاری از اپیکوریان و استدلالهای آنها در مواجهه با مرگ را واکاوی میکند، او که استاد فلسفهی باستان دانشگاه کمبریج است، معتقد است قدما اشباح فراموش شدهای نیستند که در امواج تاریخ شوند بلکه هنوز حکمت باستانی حرفهای زیادی برای گفتن به ما دارد.
به باور اپیکوریان ترس از مرگ انواع مختلفی دارد و هر کس به فراخور موقعیتاش در جهان هستی با یکی از این انواع هراس یا آمیزهای از آنها مواجه میشود. به تعبیر دیگر کاری که مشرب اپیکوری در مواجهه با مرگ میکند این است که مرگاندیشی کار انسان را به جایی نرساند که زندگی را قربانی مرگ کند. البته این کتاب منتقدان اپیکور را هم به میدان میآورد و به مخاطب فرصت مواجهه با استدلالهای مخالف را هم میدهد.
به زعم اکثر فلاسفه در طول تاریخ، مهمترین پرسش پیش روی بشر این است که معنای زندگی (Meaning of Life) چیست؟
از چشمانداز مکتبها و فلسفههای متفاوت، پاسخ به این پرسش متفاوت است. برخی از مکتبها قائل به معنادار بودن زندگی نبوده و آن را سراسر پوچ و بیمعنا میدانند. دستهای دیگر زندگی را معنادار دانسته و موئلفههای مختلفی برای معنادار شدن آن ارائه کردهاند. یکی از مهمترین این موئلفهها، لذت (Pleasure) است.
اصطلاح «واپسین انسان» را اولین بار فردریش نیچه در کتاب «چنین گفت زرتشت» بیان کرده است و منظور او از این اصطلاح، پست و حقیرترین افراد، و حقیر شمردن افرادی که در مقام انسانی حقیرترند است. قلم هیولای ادبی این اثر را به نگارش درآورده و هیولای ادبی کسی نیست جز موریس بلانشو. موریس بلانشو زاده 1907 رماننویس، نظریهپرداز ادبی، و فیلسوف فرانسوی بود که در طی زندگی خود تمایلی به دیده شدن و شاید معروف شدن نداشت و مصاحبههای مطبوعاتی نیز انجام نمیداد. در این اثر که بهصورت داستانی است، فلسفهای در مورد دیگری خواهید شنید؛ دیگریای که ما او را شکل میدهیم. دیگری که شاید آن چیزی که او را در ذهن خود ساختهایم، نباشد، اما این ذهن ما و خاصیت آن است. ذهن ما با توجه به اطلاعات و ظواهر هر چیز از آن گاهی کاه میسازد و گاهی کوه.