آوانامه با همکاری انتشارات مدرسه کتاب صوتی «ابن بطوطه» را از مجموعه کتابهای فرزانگان برای علاقمندان به زندگی بزرگان این سرزمین با صدای حامد حشمتی تولید و منتشر کرده است.
بخشی از اثر
خدمتکار که مبهوت شده بود، بازگشت. او تا وقتی که صدای پایش از بالای کوچه و پلهها میآمد، همچنان با بهت به پشت سر خود نگاه میکرد و میرفت. قطرههای اشک در چشمان ابن بطوطه جریانی ساخته بودند و او میدانست که از روشنایی است و نه گریه. همانجا زانو زد و گفت: «شکر خدایی را که همیشه و همواره بندگان خود را به نوازش زنده نگه میدارد.»
ابوالمعالی نصراللهبن محمدبن عبدالحمید منشی ملقب به ابوالمعالی یکی از نویسندگان و منشیان دربار غزنوی در سدهی ششم هجری بودهاست. اصل وی به روایت هفت اقلیم، از شیراز و به روایت دیگر از غزنین است. او در آغاز جوانی به دربار بهرام شاه غزنوی وارد شد. چندی بعد در زمان سلطنت خسروشاه غزنوی به مقام دبیری رسید و حتی توانست در زمان آخرین شاه غزنوی به نام خسرو ملک به مقام وزارت برسد. اما در زمان همین شاه بود که بخاطر حسادت شخصی به نام شیخ شهاب، مورد غضب قرار گرفت و تا پایان عمر به زندان افتاد. وی نثری مصنوع داشت و با استفاده از همین قریحه، کتاب کلیله و دمنه را از عربی به پارسی برگرداند و آن را به بهرام شاه غزنوی تقدیم کرد. سرانجام ابوالمعالی را در حبس به قتل رساندند.
محمد بن عبدالله بن محمد بن بطوطه معروف به ابن بطوطه در شهر طنجه سال 703 در مراکش زاده شد. از مهمترین اعمال او سفرهایی به نقاط مختلف جهان بود؛ او در سال 725 ق. به سوی مکه رهسپار شد و مصر، شام، فلسطین، حجاز، عراق، ایران، یمن، بحرین، ترکستان، بینالنهرین و بخشی از هند و چین، جاوه، خاور اروپا و خاور آفریقا را پیمود و سرانجام به مراکش نزد شاه ابی عنان از شاهان بنی مرین برگشت. سفر او از سال 1325 تا 1352 به مدت 27 سال به درازا کشید. ابن بطوطه در گذر زندگانی خویش بیش از 117٬500 کیلومتر راه پیمود و طبق مرزبندی امروز میتوان گفت او به 44 کشور سفر کردهاست. او سرانجام در سال 779 در مراکش درگذشت. ابن بطوطه کمابیش همعصر با مارکو پولو بود اما بیش از سه برابر مارکوپولو راه پیمود. ابن بطوطه را میتوان یکی از بزرگترین جهانگردان تاریخ بشری به شمار آورد. این جهانگرد نامی مراکشی چهار یا پنج بار به ایران سفر کرد و در همگی سفرهای خاورزمین خود از زبان فارسی برای ارتباط با غیرعربها بهره برد. سفرنامه ابن بطوطه از کتابهای باارزش جغرافیایی سدههای میانه است. آرامگاه ابن بطوطه در تپهای مهجور مشرف به ساحل مدیترانهای شهر طنجه (تنگه) مراکش است.
ابوالقاسم فردوسی طوسی زادهی 329 هجری قمری شاعر حماسهسرای ایرانی و سرایندهی شاهنامه، حماسهی ملی ایران، است. برخی فردوسی را بزرگترین سرایندهی پارسیگو دانستهاند که از شهرت جهانی برخوردار است. فردوسی را حکیم سخن و حکیم طوس گویند. فردوسی شاهنامه را در 384 هجری قمری، بهپایان رساند. دهقانان طبقهای از زمینداران در دوران پیش از اسلام و سدههای دوم و سوم هجری بودند و به رسوم و سنتهای نیاکانی خود عشق میورزیدند و در پاسداری از آنها کوشش میکردند؛ برپایهی اشارههای گذرای فردوسی، دانستهشده که او دهقان و دهقانزاده بوده است. سال مرگ فردوسی تا چهار سده پس از زمان او در منابع کهن نیامده است. بههمین علت تاریخ مرگ او شفاف نیست. پس از مرگ او واعظ شهر بهدلیل شیعه بودن فردوسی، از خاکسپاری پیکر فردوسی در گورستانِ مسلمانان جلوگیری کرد و ناچار او را در باغِ خودش درون شهرِ تابران طوس، نزدیک به دروازهی شرقی رزان بهخاک سپردند. آرامگاه او زیارتگاه اهل دانش و معرفت بود و با آنکه بارها آن را با خاک یکسان کردند، از نو ساخته میشد.
ابوجعفر محمدبن جریربن یزیدبن کثیربن غالب طبری مشهور به جریر طبری، زادهی سال 224 در آمل همهچیزدان، مورخ، مفسر و فیلسوف ایرانی نویسنده کتاب تاریخ طبری مشهور به پدر علم، تاریخ و تفسیر است. جریر طبری در عین تاریخنگار بودن مفسری پرتوان نیز بود، وی کتاب تاریخ طبری را نگاشت که در آن وقایع به ترتیب سال تنظیم شده و تا سال 302 هجری را در برمی گیرد. تاریخ طبری مرجع عمده تاریخ جهان و ایران است، همچنین این کتاب در واقع منبع عمده تمام کسانی واقع شدهاست که بعد از طبری به تالیف تاریخ اسلام پرداختهاند. طبری از سنین پیش از نوجوانی در زادگاهش طبرستان به فراگرفتن فنون و دانش از جمله مبحث علم و عرفان مشغول گردید. پس از فراگرفتن مقدمات علوم در 12 سالگی آمل را ترک و به ری رفت. طبری پس از مدتی عازم مصر شد و سه سال در آن دیار ماند و نزد پارهای از دانشمندان آنجا شاگردی کرد. در سال 290 قمری به آمل سفر و از دیار خود دیدن کرد و پس از مدتی به بغداد بازگشت. طبری در بغداد ضمن آن که دانش خود را در فقه، تاریخ و حدیث تکمیل میکرد؛ شاگردانی نیز تربیت نمود و زمانی که در محلهی قنطره البردان بغداد زندگی میکرد، نگارش تاریخ خود را با نام تاریخ الرسل و الملوک که با نام تاریخ طبری شناخته میشود، آغاز کرد. او روزانه چهل برگ از تاریخ خود را گردآوری میکرد و نزدیک به چهل سال به نوشتن تاریخ طبری پرداخت. به این ترتیب که از 48 سالگی شروع به گردآوری نسخههای پراکنده سفرنامهها نمود و از 65 سالگی بهطور مستمر در بغداد یادداشتهای پراکنده خود را به مدت 23 سال تنظیم کرد تا آن که پیش از مرگش آن را به پایان رساند. طبری در 28 شوال 310 هجری قمری در شهر بغداد درگذشت. خطیب بغدادی مینویسد: «در تشییع جنازهٔ او انبوهی از خلق که شمار آنان را جز خدا کسی نمیدانست، حضور یافتند و چندین ماه، شب و روز بر آرامگاهش نماز میگذاردند. گروه بسیاری از ارباب ادب و دیانت، اشعاری در رثای او سرودند».
ابوبکر محمد بن زکریا رازی، همهچیزدان، پزشک، فیلسوف و شیمیدان ایرانیست. رازی آثار ماندگاری در زمینهی پزشکی و شیمی و فلسفه نوشته و بهعنوان کاشف الکل، جوهر گوگرد و نفت سفید مشهور است. به پاس زحمات فراوان رازی در داروسازی، روز پنجم شهریورماه، روز بزرگداشت محمد بن زکریای رازی نامگذاری شدهاست. زکریا در سال 251 هجری در ری زاده شد و دوران کودکی، نوجوانی و جوانیاش در این شهر گذشت. زکریا در جوانی عود مینواخت و گاهی شعر میسرود، بعدها به زرگری و سپس به کیمیاگری و در سنین بالا به فراگیری علم طب پرداخت. در ابتدا به کیمیا اشتغال داشت و پس از آنکه در این راه چشمش بر اثر کار زیاد با مواد تند و تیزبو آسیب دید، برای درمان چشم به پزشکی روی آورد. در کتابهای مورخان اسلامی آمدهاست که رازی طب را در بیمارستان بغداد آموختهاست. در آن زمان، بغداد مرکز بزرگ علمی دوران و جانشین دانشگاه جندیشاپور بودهاست. رازی برای آموختن علم به بغداد سفر کرد، مدتی نامعلوم در آنجا اقامت گزید و به تحصیل علم پرداخت و سپس ریاست بیمارستان «معتضدی» را بر عهده گرفت. پس از مرگ معتضد، خلیفهی عباسی، به ری بازگشت و عهدهدار ریاست بیمارستان ری شد و تا پایان عمر در این شهر به درمان بیماران مشغول بود. رازی در آخر عمرش نابینا شد، دربارهی علت نابینا شدن او روایتهای مختلفی وجود دارد؛ ابوریحان بیرونی سبب کوری رازی را کار مداوم با مواد شیمیایی چون بخار جیوه دانست.
محمدباقر مجلسی معروف به علامه مجلسی در دوران شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی زندگی میکرد. در سال 1037 هجری قمری، که این سال برابر است با عدد ابجدی جملهی «جامع کتاب بحارالانوار» در شهر اصفهان متولد گردید. معروفترین اثر او بحارالانوار است که مجموعهی بزرگی از احادیث را گرد آورده است. او در زمان کوتاهی تمام علوم رسمی زمان خود را فرا گرفت و بعد از مرگ آقا حسین خوانساری در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی به مقام ملاباشی ایران رسید؛ عالیترین مقام دینی کشور که تنها پس از پادشاه قرار میگرفت. مجلسی زندگی بسیار مجلل، آراسته و پرزرق و برقی داشت بهطوریکه سید نعمتالله جزایری همکار و شاگردش نوشته که حتی شلوار زنان خدمتکار و کنیزان او از گرانبهاترین پارچههای کشمیری بود. او در عمر 73 ساله خویش، بیش از یکصد کتاب به زبان فارسی و عربی نوشت که تنها یک عنوان آن بحار الأنوار است. اولین تألیف علامه را کتاب الاوزان و المقادیر یا میزان المقادیر دانستهاند که در سال 1063 تألیف شدهاست. آخرین تألیف او هم کتاب حقالیقین مربوط به سال 1109 هجری، یعنی یک سال قبل از درگذشتش است.
مولانا شمسالدین (کمالالدین) محمد وحشی بافقی یا به تعبیری وحشی بافقی متولد سال 939 هجری قمری در شهر بافق، و مردی وارسته، حساس، بلندهمت و گوشهگیر بود. وی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهاش سپری نمود. وحشی در جوانی به یزد رفت و از دانشمندان و سخنگویان آن شهر کسب فیض کرد؛ پس از چند سال به کاشان عزیمت نمود و شغل مکتبداری را برگزید. وی غزلسرای بزرگی بود و در غزلیات خود از عشقهای نافرجام، زندگی سخت، مصائب و مشکلات خود یاد کردهاست. کلیات وحشی متجاوز از نه هزار بیت و شامل قصیده، ترکیببند و ترجیعبند، غزل، قطعه، رباعی و مثنوی است. وی پس از روزگاری اقامت در کاشان و سفر به بندر هرمز و هندوستان، در اواسط عمر به یزد یا کرمان دقیقا مشخص نیست بازگشت و تا پایان عمر در این شهر زندگی کرد. پایان عمر وحشی بافقی، سال 991 هجری قمری ثبت شدهاست.
ابن رشد یکی از فلاسفه معروف و همه چیزدان محسوب میشود. فلسفهی او را در غرب «اوروئسیسم» مینامند که میتواند به «ابن رشدگرایی» یا «مکتب ابن رشد» ترجمه شود. محمد بن احمد بن رشد اندلسی یا ابن رشد متولد 1126 در اندلس اسپانیا، و فیلسوف نامدار عربی اندلسی بود. در اکثر زبانهای غربی او را با نام «اورئوس» میشناسند که به نوعی همان تلفظ «ابن رشد» است. نخستین آموزشهای ابن رشد در زمینه فقه مالکی بود و سپس تحصیلاتش را در رشتههای کلام، حقوق و پزشکی ادامه داد و مدتها نیز به کار قضاوت اشتغال داشت. او به بقای ماده و وجود یک حقیقت ابدی با خدا معتقد بود و متذکر شد که گاهی فلسفه با دین ناسازگاری تام دارد و از این جهت دیدگاههای دوگانهای اظهار داشتهاست. ابن رشد در سال 1198 دار فانی را وداع گفت.
طوس یکی از چهار شهر معروف خراسان بود. محمدبن حسن طوسی معروف به شیخ طوسی در رمضان سال 385 هجری قمری در طوس زاده شد. از کودکی آغاز به آموختن علوم اسلامی کرد. در سال 408، در 23 سالگی، خراسان را به قصد عراق ترک کرد و به بغداد رفت تا از محضر بزرگترین دانشمند شیعه آن دوران یعنی شیخ مفید بهره ببرد. محمد طوسی در جوانی به درجه اجتهاد رسید و کتاب تهذیب الاحکام را در این دوره و با پیشنهاد استادش، شیخ مفید تألیف کرد. وی پنج سال از عمرش را به شاگردی شیخ مفید گذراند. پس از مرگ شیخ مفید، نزد شاگرد او سید مرتضی حاضر شد و 23 سال تحصیل کرد. سید مرتضی علم الهدی