کتاب «فرازمینیها» سال 2021 منتشر شد. بنیان کتاب بر کشفی بنا شده که اواخر سال 2017 در رصدخانهی هاوایی صورت گرفت. دانشمندان هاوایی شیئی را دیدند که از منظومهی شمسی درونی میگذشت؛ با سرعتی بسیار زیاد که انگار از ستارهای دوردست میآمد. آوی لوئب، مطرحترین اخترشناس دانشگاه هاروارد، ثابت کرد که این شیء نوعی سیارک نیست. چون نه با سرعت و مسیر سیارکها همخوانی داشت و نه هنگام گذار از منظورمهی شمسی، دنبالهای از خود بهجای گذاشت. تنها توضیح پذیرفتنی برای این پدیده آن بود که این شیء قطعهای از نوعی تکنولوژی پیشرفته بوده که تمدنی بیگانه در دوردست آن را ساخته است.
حدود دویست سال بعد از سفر داروین به جزایر گالاپاگوس، منو شیلتهویزن ما را به سفری در دلِ شهرها میبرد و نشانمان میدهد که این جزایر بزرگ و در حال گسترشِ انسانی میتوانند به مثابهی منبعی بالقوه برای انتخاب طبیعی عمل کنند و با تغییر در شرایط زیستمحیطی و فرایندهای اکولوژیکی، مسیر و حتی سرعت تکامل و گونهزایی را به صورت دیگرگونهای عوض کنند. نویسنده در این کتاب تلاش میکند تا با زبانی ساده و همهفهم و با ارجاع به مهمترین و جدیدترین پژوهشهای انجام شده در زمینهی اکولوژی شهری تکاملی، دورنمای کاملی از تأثیرات شهرها بر روی طبیعت بهخصوص بر روی رفتار و ویژگی گونههای شهری را برای مخاطبان خود ترسیم کند.
میچیو کاکو «معادلهی خدا» را با پیشگفتاری تحت عنوان «آشنایی با نظریههای نهایی» آغاز کرده. او پس از طرح مسئله، در هفت فصل به بسط نظریههایش میپردازد. فصل اول «وحدت: این رؤیای باستانی» بر اساس نظریههای دانشمندان بزرگی چون «کپلر»، «گالیله»، «نیوتن»، «فارادی» و «مکسول» بنا شده است. فصل دوم «اینشتین در جستوجوی وحدت» نام دارد و همانطور که پیداست، از نظریههای این دانشمند بزرگ در بیان مباحثی چون تقارن و زیبایی، گرانش بهعنوان فضای خمیده و خورشیدگرفتگی و گرانش استفاده میکند. زیر عنوان «دو قطب مخالف» به تقابل جذاب نیوتن و اینشتین میپردازد و در پایان فصل هم از جستجوی اینشتین برای نظریهی نهایی سخن میگوید. فصل سوم «پیدایش مکانیک کوانتومی» از انقلاب کوانتومی، جدول مندلیف، نظریهی دیراک، مناظرهی اینشتین و شرودینگر، گربهی شرودینگر، مکانیک کوانتومی و جنگ و مباحث دیگر میگوید. فصل چهارم «نظریهی تقریباً همهچیز» نام دارد. کاکو در این فصل به بررسی مباحثی چون الکترودینامیک کوانتومی، کاربردهای انقلاب کوانتومی، ماهیت حیات، نیروی هستهای و بوزون هیگز یا ذرهی خدا میپردازد. فصل پنجم با عنوان «جهان تاریک» حول موضوعات جذابی مثل سیاهچاله، کرمچاله، سفر در زمان و چندین موضوع شنیدنی دیگر میگردد. کاکو فصل ششم را «پیدایش نظریهی ریسمان» نام گذاشته و از نویدها و مشکلهای این نظریه سخن گفته است. علاوه بر خود نظریهی ریسمان، ابرتقارن، جهان هولوگرافیک، و مادهی تاریک از مباحث دیگر نویسنده در این فصل هستند. میچیو کاکو در آخرین فصل کتابش یعنی «یافتن معنی در جهان هستی»، فصول پیشین را جمعبندی کرده، دربارهی اثبات هستی خدا سخن گفته، دیدگاه شخصیاش بر این جهان را بیان کرده و دربارهی یافتن معنا در جهان نامتناهی به بحث نشسته است.
کتاب دوپامین، با مقدمهای دربارهی ماهیت این مولکول شگفتانگیز آغاز میشود. فصل نخست با عنوان «عشق» به بررسی آن دسته از مواد شیمیایی میپردازد که فرد را بهسوی ارضای نیازهای جنسی و عشق میرانند. فصل دوم «داروها» نام دارد و اینگونه طرح مسئله میکند: دوپامین میتواند منطق انسان را فلج کند، آرزوهای مخربی را در وجودش بیدار کند و سبب بروز شدیدترین رفتارهای آسیبزایی شود که در تصور میگنجد. فصل سوم «تا کجا میخواهید ادامه دهید؟» وجه دیگری از اثر دوپامین را آشکار میکند: دوپامین به ما امکان میدهد بر سختی و دشواری و رنج و درد چیره شویم و به این ترتیب بتوانیم محیط اطراف خود را کنترل کنیم. چهارمین فصل با قرار دادن دو کلمهی کاملاً متضاد کنار هم «خلاقیت و جنون» نام گرفته. نویسندگان کتاب که این دو مقوله را بهترین و بدترین حالتهای کارکرد مغز میدانند، بر این باورند که رسیدن به هر دو، وابسته به دوپامین است. فصل پنج «سیاست» با جملهی جالب و سؤالبرانگیز شروع میشود: چرا ابرقدرتها و شویندههای ضدعفونیکننده بر عقاید سیاسی ما اثر میگذارند؟ لیبرمن و لانگ در فصل ششم که «پیشرفت» نام دارد، بحث را به مقولهای اساسی یعنی بقا و نابودی انسان میکشانند و تأثیر دوپامین را در این مبحث بررسی میکنند. اما این کتاب با فصلی تحت عنوان «هارمونی» پایان مییابد و نویسندگان با جمعبندی موضوعات مورد بحث، از تعادلی حرف میزنند که میشود سیستمهای دوپامینی را در زمان حال و مکان حاضر، به آن رساند. در نهایت هدف مؤلفان این اثر، رسیدن به ادراکی حسی و بهکارگیری توان بالقوه مغز است برای دستیابی به حالتی متعادلتر از هستی انسانی.
استیون واینبرگ در کتاب افکار سوم دربارهی موضوعاتی مانند کیهانشناسی، مکانیک کوانتومی، اخترشناسی، محدودیت های دانش کنونی، تاریخ علم و هنر کشف کردن صحبت میکند. او علم را پشت دیوارهای بلند آن نگه نمیدارد و آن را به صورت ساده و قابل فهم برای همگان بیان میکند. او دربارهی بدیها و ایرادهای سفرهای فضایی با سرنشین، آسیبهای نابرابری و اهمیت نیازمندیهای عمومی به صورت صریح و بیپرده سخن میگوید.
«فیهمافیه» شامل 71 سخنرانی، وعظ و درسگفتار مولانا است که از لحاظ سبک و محتوا، بسیار شبیه مثنوی است و مانند آن جنبهی تعلیمی قویای دارد. فیهمافیه کلامی گرم و دلنشین دارد و میتوان آن را مهمترین اثر منثور مولوی محسوب کرد. شگفتی وجود آدمی، عشق و ادب آدم، مجاهدهی با نفس، جانِ نماز، درد آن جهان و آخرتاندیشی، زهد و پرهیز از غفلت، غم فراق، مدارا با مردم و پرهیز از عیبگیری از دیگران، توجه به امور غایی و غرقهنشدن در چیزهای پیشپاافتاده، از محورهای اصلی حکایات و مثلهای فیهمافیه است.
«مکتوبات» شامل 150 نامهی مولانا است. او در قصهها و اشارات داستانی در نامههایش، از مشیت الهی، درد فراق، انسانیت و نوعدوستی، کارسازی خدا، توکل به حق، وحدت پیام انبیا، ضرورت ابراز محبت و دوستی، نیکوکاری و احسان و تأثیر نیکوی آن و عشق و شیدایی سخن میگوید. در این نامهها به پیامبران و شخصیتهایی چون آدم، ایوب، یوسف، پیامبر و یاران آن حضرت اشاره شده و از شور و شیدایی آنان سخن به میان آمده است.
«مجالس سبعه»، چنان که از نامش پیداست، مجموعهای است از هفت خطابه یا مجلس وعظ مولوی. در مجالس سبعه برخلاف مکتوبات و فیهمافیه، از اشارههای مربوط به زندگی مولوی خبری نیست. در این حکایتها از موضوعاتی چون قدرت و کارسازی خدا، رابطهی عقل و نفس، شکر نعمتهای الهی، ضرورت توسل به سنت نبوی، نظارهی جمال حق و معراج حضرت پیامبر، رحمت و لطف الهی، تؤبه و آمرزشخواهی، یاد آخرت، ایمان و ناامید نشدن از رحمت خداوند سخن گفته شده است.
کتاب «فقط برایم نامه بنویس» روایت یک عشق دیرپا است. عشقی که تحت تأثیر محکومیت یکی از طرفین تا مدتها بیوصال میماند. این کتاب مجموعهای از جزئیات تاریخی، تعاملات بین زندانیان و زندانبانان، شیوههای عجیب بهرهکشی و در عین حال نیروی عظیم یک عشق دیرپا را پیش روی مخاطب قرار میدهد. «اورلاندو فیجز» نویسندهی کتاب کوشیده است تا با کنار هم قراردادن نامههای این زوج و وقایع تاریخی دوران جنگجهانی دوم و پس از آن، چشماندازی ارائه کند که در آن میتوان رنج مردم عادی شوروی، چهرهی سیاه جنگ و سیاستهای امنیتی استالین را به خوبی مشاهده کرد
«امی نوتر» را میتوان یکی از مهمترین زنان ریاضیدان تاریخ دانست. او سال 1882 در ارلانگن آلمان چشم به جهان گشود و سال 1935 در پنسیلوانیای آلمان درگذشت. پدرش «ماکس نوتر» نیز ریاضیدان بود و امی توانست راه و رشتهی او را ادامه دهد. نوتر سال 1907 از رسالهی دکترای خود دربارهی ناورداها دفاع کرد و چند سال بعد کتابی با عنوان «ناورداهای دیفرانسیلی» را منتشر کرد. انتشار این کتاب، نام امی نوتر را به فهرست ریاضیدانان بزرگ اضافه کرد. پس از آن، در زمینههای مختلفی از ریاضی همچون ایدهآلها، جبر مجرد، توپولوژی و ابر مختلطها مقالاتی بدیع و جالب را منتشر کرد.
«رؤیای نظریهی نهایی» شرح داستان ماجراجویی بزرگ، جستجوی قوانین نهایی طبیعت است. این کتاب، الهامبخش بیشتر پژوهشهای فیزیک انرژیهای بالای امروزی است و هر چند ما نمیدانیم که این قوانین نهایی چه خواهند بود یا چند سال طول خواهد کشید تا آنها را کشف کنیم. اما فکر میکنیم که در نظریههای کنونی اندک اندک کورسویی از طرح کلی نظریهی نهایی را میبینیم. اندیشهی نظریهی نهایی مناقشهبرانگیز است و موضوع داغ مباحثات اخیر شده است. این مناقشه حتی سر از اتاقهای کمیتههای مجلس نمایندگان نیز درآورده است. از این نظر که فیزیک انرژیهای بالا روز به روز پرهزینهتر شده و به خاطر مأموریت تاریخیای که برای یافتن قوانین نهایی دارد، حمایت عموم را طلبیده است.
مکس تگمارک در کتاب «حیات 3: انسان در عصر هوش مصنوعی»، مخاطب را با پژوهشهای هوش مصنوعی همراه میکند و با پرسشهایی مهم و اساسی آشنا میکند. آیا اتوماسیون میتواند انسان را آسایش برساند؛ بدون آنکه به درآمد یا هدف انسان از زندگانی آسیب بزند؟ چگونه میتوان فهمید که هوش مصنوعی آینده، آنچه که انسان میخواهد را به او میدهد؟ آیا از تسلیحات هوشمند نباید ترسید؟ آیا هوش مصنوعی به زندگی انسان کمک خواهد کرد و منجر به رشد و نمو میشود یا اینکه درنهایت این ماشینها هستند که شغلها را از افراد میگیرند و در پایان نیز بر جای انسان مینشینند؟ و سؤالات بسیاری از این دست که تگمارک کوشیده به تفصیل به آنها پاسخ دهد.